تا کی از ما، یار ما پنهان بود چشم ما تا کی چنین گریان بود
تا کی از وصلش نسیم بخت ما محنت و درد دل و هجران بود
اینچنین کزیار دور افتاده ام گر بگرید دیده، جای آن بود
درد ما را نیست درمان در جهان درد ما را روی او درمان بود
تا کی از ما، یار ما پنهان بود چشم ما تا کی چنین گریان بود
تا کی از وصلش نسیم بخت ما محنت و درد دل و هجران بود
اینچنین کزیار دور افتاده ام گر بگرید دیده، جای آن بود
درد ما را نیست درمان در جهان درد ما را روی او درمان بود