براي ثبت سفارش به قسمت نظر دهي برويد و سفارش خود را ثبت نمايد وبعد از ثبت سفارش به مدت دو روز سفارش شما آماده مي شود
در پايان اين گفتار مناسب است كه بخشي از بيانِ زيباي پيشواي هشتم، حضرت رضا(عليه السلام) را كه درباره مقام امام و ويژگيهاي اوست بياوريم:
«آنها ]كه در امر امامت اختلاف كردند و گمان كردند كه امامت امري انتخابي است [ ناداني كردند... مگر مردم، مقام و منزلت امامت در ميان امت را ميدانند تا روا باشد كه به اختيار و انتخاب ايشان واگذار شود؟!
همانا امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عاليتر و مكانش رفيعتر و عمقش ژرفتر از آنست كه مردم با عقل خود به آن برسند يا با آراي خود آن را دريابند...
همانا امامت، مقامي است كه خداي عزوجل، بعد از رتبه نبوّت و خُلّت (مقام خليل اللّهي) در مرتبه سوم به ابراهيم(عليه السلام) اختصاص داد... امامت، خلافت خدا و خلافت رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) و مقام اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ميراث حسن و حسين(عليهما السلام) است. به راستي كه امامت، زمام دين و مايه نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزّت مؤمنان است... كامل شدن نماز، روزه، حج و جهاد و... نيز حفظ مرزها به سبب امام ]و پذيرفتن ولايت [است.
امام، حلال خدا را حلال و حرام او را حرام ميكند ]و مطابق حكم واقعي پروردگار، حكم ميكند[ و حدود الهي را به پا ميدارد و از دين خدا حمايت كرده و با حكمت و موعظه نيكو و دليل رسا به راه پروردگار دعوت ميكند.
امام مانند خورشيد طلوع كننده است كه نورش عالم را فرا ميگيرد و خودش در افق است به گونهاي كه دستها و ديدگان به او نرسد. امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنما در شدت تاريكيها و در راههاي شهرها و كويرها و در گرداب درياها ]و نجات دهنده از انواع فتنهها و ناداني ها[ است...
امام انيس همراه و پدر مهربان و برادر تني و مادر نيكوكار به فرزند كوچك و پناهگاه بندگان در مصيبتهاي بزرگ است. امام كسي است كه از گناهان پاك و از عيبها بر كنار است. او به دانش مخصوص و به خويشتن داري و حلم نشانه دار است... امام، يگانه روزگار خويش است و كسي به (ساحت) او نزديك نميشود و هيچ دانشمندي با او برابر نميگردد. نه كسي جاي او را ميگيرد و نه براي او مثل و مانندي يافت ميشود... پس كيست كه بتواند امام را بشناسد و يا انتخاب امام براي او ممكن باشد؟! هيهات هيهات! ( 12 ) در اينجا خردها گم گشته و عقلها سرگردان و حيران گرديده است. ]در اينجا[ ديدهها بينور، بزرگان كوچك؛ حكيمان متحيّر... و سخن دانان درماندهاند از اينكه بتوانند يكي از شوؤن يا فضيلتهاي امام را توصيف كنند و آنان همگي به عجز و ناتواني اعتراف ميكنند!!...» ( 13 )
از ديدگاه شيعه، امام و جانشين پيامبر تنها به دستور خدا و انتخاب او انجام ميگيرد و پيامبر، امام پس از خود را معرفي ميكند. بنابراين هيچ فرد يا گروهي حق دخالت در اين امر را ندارند.
ضرورت نصب امام از سوي خداوند دليل هايي دارد از جمله:
الف. به فرموده قرآن، حاكم مطلق بر همه چيز خداوند است و همه بايد تنها از او اطاعت كنند. بديهي است اين حاكميت ميتواند از سوي خداوند به هر كسي ـ مطابق شايستگي و مصلحت ـ داده شود. بنابراين، همان گونه كه پيامبر به وسيله خدا انتخاب ميگردد، امام نيز به تعيين الهي، بر مردم ولايت مييابد.
ب. پيش از اين براي امام، ويژگيهايي را از قبيل عصمت و علم و... بيان كرديم. روشن است كه يافتن و شناختن كسي كه داراي اين صفات ـ آن هم در عالي ترين درجه ـ باشد تنها به وسيله خداوند كه داناي به آشكار و نهان انسانهاست، امكان پذير است. همان گونه كه خداوند در قرآن كريم به ابراهيم ميفرمايد: من تو را به مقام امامتِ مردم قرار دادم.( 11 )
پس از رحلت پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) مهمترين بحثي كه در جامعه نوپاي اسلامي مطرح شد موضوع خلافت و جانشيني رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) بود. گروهي بر اساس آراء بعضي بزرگان صحابه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم)، خلافت ابوبكر را پذيرفتند و گروه ديگر معتقد شدند كه جانشين پيامبر بنابر تعيين آن حضرت، امام علي(عليه السلام) است. در زمانهاي بعد دسته اول به عامّه (اهل سنّت و جماعت) و گروه دوم به خاصّه (تشيع) معروف گرديدند.
نكته قابل توجه اينكه اختلاف شيعه و سنّي تنها در شخص جانشين پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) نيست؛ بلكه در ديدگاه هر يك، «امام» معني و مفهوم و جايگاه ويژهاي دارد كه اين دو مذهب را از يكديگر متمايز ميكند.
براي روشن شدن موضوع، معناي امام و امامت را بررسي ميكنيم تا تفاوتِ ديدگاهها آشكار گردد.
«امامت» در لغت به معني پيشوايي و رهبري است و «امام» كسي است كه سرپرستي يك گروه را در مسيري مشخص به عهده ميگيرد. و در اصطلاحِ علم دين، امامت به گونههاي مختلف تفسير شده است.
به نظر اهل سنّت، امامت حاكميتي دنيوي (و نه منصبي الهي) است كه از رهگذر آن جامعه مسلمين سرپرستي و اداره ميگردد و از آنجا كه هر جمعيتي نياز به پيشوا و بزرگي دارند جامعه مسلمين نيز، پس از پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) بايد براي خود رهبري برگزيند و چون براي اين گزينش راه و رسم ويژهاي در دين ترسيم نشده است، انتخاب جانشين پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ميتواند از راههاي مختلف همچون رجوع به آراء اكثريت مردم يا بزرگان آنها يا وصيت خليفه پيشين و يا حتي كودتا و غلبه نظامي باشد.
ولي شيعه كه امامت را ادامه نبوّت و امام را حجّت خدا در ميان خلق و واسطه فيض او به مخلوقات ميداند معتقد است كه «امام» تنها به تعيين الهي است كه از زبان پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم)، پيام آور وحي، معرفي ميگردد. اين ايده به خاطر جايگاه رفيع و بلند امامت در تفكر شيعي است كه امام را نه تنها سرپرست و مدير جامعه مسلمين كه بيان كننده احكام الهي و مفسّر قرآن كريم و راهبر راه سعادت ميداند. به بيان ديگر در فرهنگ شيعه، امام، مرجع امور مردم در دو بخش دين و دنياست نه آنگونه كه اهل سنّت معتقدند كه تنها وظيفه خليفه، حكومت داري و اداره دنياي مردم باشد.
يكي از وظايف ما مسلمانان، زمينه سازي و گسترش فرهنگ مهدويت و کمک به تسریع در امر ظهور آن حضرت است. كار در بعد فرهنگي در عرصه مهدويت به چند محور نياز دارد:
1. تبيين استراتژي انتظار
استراتژي انتظار؛ يعني كلان نگري و به كارگيري همه نيروها و تواناييها براي تحقق ظهور حضرت. اين امر تحقق نمييابد مگر اينكه در اين عرصه از هر گونه برنامه منفعلانه دوري كرده و خود را به يك برنامه فعال و پرتحرك واداشته تا با سازمان دهي همه نيروها و توان موجود به اهداف مورد نظر دست يابيم. براي تحرك لازم در اين زمينه بايد آيندهنگري داشت؛ زيرا بدون تبيين روشن آينده نميتوان برنامه درستي تدوين كرد.
همچنين بايد از تمام ظرفيتهاي موجود در جامعه استفاده كرد تا انتظار به معناي واقعي كلمه شكل بگيرد، در نتيجه راه از بيراهه شناخته شود و گرفتار انتظار منفي و ايستا نشويم.
2. آسيب شناسي
بايد تلاش كرد نقاط آسيبپذير را شناخت و سعي در حلّ اين آسيبها داشت: به عنوان نمونه، نبايد با طرح افراطي ملاقات با امام زمان(عليه السلام)، اساس مهدويت را در ملاقات خلاصه كرد، چرا كه با عدم تحقق ملاقات، عدهاي دچار يأس و نا اميدي ميشوند و ... و يا به طرح يك طرفه قهر و غضب امام پرداخت.
همچنين بايستي مراقب باشيم، مفهوم انتظار، تحريف نشود و انديشههاي نادرست (مانند ظلم پذيري و ...) در جامعه حاكم نگردد.
3. دشمن شناسي
دشمن از هر حربهاي استفاده مي كند تا جلوي رشد تفكر مهدويت را در جامعه اسلامي بگيرد و يا آن را تحريف كند. با توجه به آنچه گفته شد (ثمرات مهدويت و ...)، اگر دشمن اين كار را نكند بايد تعجب كرد؛ زيرا ماهيت دشمني همين است! بايد كوشيد با شناخت صحيح مباحث مهدويت، جلوي هر گونه تخريب و تحريف در آن را گرفت.
مهدويت در راستاي مسأله امامت و در امتداد نبوت و خاتميت است، از اين رو در مرحلهاي حساس از تاريخ آغاز شده و تا امروز ادامه يافته است و تا آخرين لحظة حيات دنيوي بشر نيز باقي خواهد بود. بنابراين چگونگي «امامت» از امام علي(عليه السلام) تا ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و عكسالعمل مسلمانان دربارة امامت (بطور عام) و مهدويت (بطور خاص) و نيز حوادث تاريخي در اين زمينه ميتواند از موضوعات مهم و حساس تاريخ اسلام به شمار آيد.
مسأله مهدويت در طول تاريخ مطرح بوده است، روايات شيعه و سني مملو از بشارات پيامبر گرامي به آمدن حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. موعود باوري در طول حيات تاريخي اسلام منشأ آثار فراوان بوده است.
جالب اينجا كه بسياري از حركتهاي اصلاحي در تاريخ و عصر حاضر متأثر از انديشه مهدويت بوده است؛ (مثل فاطميان در مصر، مهدي سوداني در سودان و ...) حركت اصلاحي موعود باوري آن چنان در جامعه اسلامي تأثير شگرف گذاشت كه برخي از دسيسه گران با استفاده ابزاري از واژة مهدي، و ادعاي مهدويت عدهاي از مردم را در جوامع اسلامي به خود مشغول كردند.
بشر از روزي كه روي زمين قرار گرفت، پيوسته در آرزوي يك زندگي اجتماعي سعادت بخش بوده است. اگر اين خواسته امكان تحقق خارجي نداشت، هرگز چنين آرزو و اميدي در نهاد وي نقش نميبست؛ همان طور كه اگر غذا يا آبي نبود، تشنگي و گرسنگي هم نبود... .
«مهدويت»، فكر و انديشهاي است كه آثار اجتماعي فراواني دارد، مهمترين آنها، از بين بردن يأس و نااميدي از پيكره اجتماع است. مهدويت؛ يعني، اميدواري به آيندهاي روشن و پيامي رهاييبخش به بشر سرخورده و ستم ديده و اينكه روزي يك مرد الهي خواهد آمد و آنچه مردم بدان اميد دارند، تحقق خواهد بخشيد.
يك مسلمان، باور قطعي دارد كه تنها نظام اجتماعي كه ميتواند به خواستههاي مشروع او به طور كامل پاسخ دهد و نظامي را براساس حق و عدالت شكل دهد، نظام زيباي حكومتي اسلام است كه شكل كامل آن در عصر ظهور ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تحقق خواهد يافت. اين، يعني اميد، نشاط و زندگي. اين انديشه آن قدر روشن است كه حتي برخي از مستشرقان (نظير ماربين فيلسوف آلماني) هم بدان تصريح كرده است: «از جمله مسائل اجتماعي بسيار مهم كه هميشه [ميتواند] موجب اميدواري و رستگاري [باشد] همانا اعتقاد به وجود حجّت عصر و انتظار ظهور او است.»
بنابراين اعتقاد به وجود مقدس مهدي موعود(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اميد را در دلها زنده ميكند. انساني كه معتقد به اين اصل است، نا اميد نميشود، چون ميداند يك پايان روشن حتمي وجود دارد... سعي ميكند كه خودش را به آن برساند3 و از حركت نميايستد بلكه سعي در تحقق بخشيدن آن دارد و از اينرو در برابر سختيها و ناملايمات تن به شكست نميدهد. اين بزرگترين ره آورد اجتماعي براي بشر در پرتو اعتقاد به مهدويت است.
اريخ پيوسته شاهد شكست مكتبها و حكومتهاي مختلف در صحنه جهاني بوده است. ساليان دراز دو ايدة غالب ـ كاپيتاليسم نمايندة انديشه ليبرال دموكراسي غرب و كمونيسم نماينده سوسياليسم ـ با سلاحهاي اتمي و ...جهان را تهديد كردند و اين آشكارترين دليل بر ناكارآمدي برنامهها و ايدههاي آنها است.
اين دو تفكر ساليان متمادي، افكار و انديشه سياسي جهان معاصر را تحت الشعاع خود قرار داده بود. ولي در طول ساليان گذشته يكي سقوط كرده و ديگري در حال سقوط است زيرا به راحتي ميتوان چالشهاي موجود در انديشه ليبرال دموكراسي غرب را مشاهده كرد. آنچه از بحرانهاي اخلاقي، معرفتي، رواني و تكنولوژي و ... در آن پديد آمد، همه نشان آن دارد كه اين امپراطوري، در انتظار يك شكست سنگين است.
حال تكليف اين بشر وامانده و سرگشته از ناكاميها و شعارهاي بيعمل و نظارهگر سرابها چيست؟
بشر امروزي تشنه يك طرح و نگاه جديد در عرصه سياسي جهان است. به واقع بشر امروز در يك عطش فوقالعاده به سر ميبرد، و آنچه ميتواند او را سيراب كند، فقط طرح مدينه فاضله مهدوي است.
نظريه مهدويت، يك انديشه جهاني است و اين انديشه براي جهان و اداره آن طرح و برنامه دارد.
از اين رو تنها برنامهاي كه ميتواند پاسخگوي بشر معاصر باشد، اين انديشه است، مهدويت در عرصة حكومت داراي اهداف بلند و ارزشي است، و حتي ميتواند اين فكر براي حكومت ديني، يك طرح راهبردي باشد.
اگر مهدويت به خوبي تبيين شود، حركتهاي اصلاحي در سراسر جهان جان ميگيرد، چنان كه انقلاب اسلامي ايران به عنوان زمينه و بستري مناسب براي انقلاب بزرگ امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) شكل گرفت.
«اعتقاد» بنيان اصلي زندگي است؛ يعني، آنچه را كه انسان در ميدان عمل انجام ميدهد، بيترديد به ساختار اعتقادي او بر ميگردد. از اين رو اگر انسان داراي اعتقاد صحيح و مستحكم باشد، در صحنه عمل گرفتار لغزش و دو دلي نخواهد شد. مهمترين چيزي كه به اعتقاد درست شكل ميدهد، معرفت است.
با تحصيل معرفت ميتوان به اين نتيجه رسيد كه؛ امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) تداومبخش امامت ائمه هدي(عليهم السلام) ميباشند، او واسطه فيض الهي، خاتمالاوصياء و مظهر رسول خدا است، امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) طريق معرفت به آفريدگار است؛ چنان كه در روايات، راه معرفت خدا و اوصاف او، شناخت اولياي خدا و امامان معصوم دانسته شده است. اينان مظهر اسماي الهياند و شناخت درست آنان، ميتواند طريق معرفت خدا باشد.
[شيعه] و [سنّي] از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) نقل كرده اند: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية.»1 هر كس بميرد و حال آنكه امام زمان خود را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است».
در برخي از دعاها مأمور شده ايم تا خواهان توفيق معرفت امام باشيم:
«اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني.»2... خدايا حجّت خود را به من بشناسان، اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دينم گمراه خواهم شد».
آيا با وجود اين همه آثار، نبايد به شناخت امام(عجل الله تعالي فرجه الشريف) پرداخت و ابعاد وجود مقدس حضرت ولي عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را بهتر شناخت؟ چگونه ميتوانيم نسبت به او شناخت صحيح و درستي نداشته باشيم؟ در حالي كه آن حضرت در عصر غيبت نيز، از فيض الهي خويش، مردم را محروم نميكند، و همه ما مشمول [فيوضات] امامت او هستيم؟
8 شوال - سالروز جهــــانی تخریب قبرستــــان بقیع تسلیت باد ...
☼☼☼
نه بارگه که ملک بر درش شود دربان
نه گنبدی که به طوفش تمام کون ومکان
ضریح و گنبدو صحن و رواق جای خودش
نه سنگ قبر که نویسند بر او نام و نشان
عجب نه گر شده ویران حرم سرای بقیع
((همیشه باغ بود پایمال دست خزان))
اگر چه زان حرم پاک مانده مشتی خاک
به چشم اهل نظر برتر است ز باغ جنان
برون نمای سر از خاک یا رسول الله
کتار قبر تو قبر حسن شده ویران
بمیرم از غمت ای میوه دل زهرا
که از غمت دل زهرا شده چو باغ خزان
شده خراب مزار کسی که در غم او
بس است دیدن راس پدر به روی سنان
مگر نه باقر دین را به زهر کین کشتند
دگر چرا نمودند قبر او ویران
به سر زنید و بگویید شیعیان امشب
خراب گشته مزار رِِِییس مذهبمان
هزار مرتبه شکر قبر فاطمه مخفی است
که نیست طاقت بی حرمتی به مادرمان
⇆ ⇆ ⇆
تعداد صفحات : 10